جدول جو
جدول جو

معنی خام رای - جستجوی لغت در جدول جو

خام رای
ناقص عقل
تصویری از خام رای
تصویر خام رای
فرهنگ لغت هوشیار
خام رای
کسی که رای و اندیشۀ خام دارد، آنکه رای و عقل درست ندارد، برای مثال تو ای طفل ناپختۀ خام رای / مزن پنجه در شیر جنگ آزمای (نظامی۵ - ۸۲۸)
تصویری از خام رای
تصویر خام رای
فرهنگ فارسی عمید

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از خام ریش
تصویر خام ریش
نادان، احمق
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خام درایی
تصویر خام درایی
بیهوده گوئی، یاوه سرایی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خود رای
تصویر خود رای
مستبد، لجباز خود رای بر مخیده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خام درایی
تصویر خام درایی
بیهوده گویی، یاوه سرایی
خام درایی کردن: کنایه از یاوه سرایی کردن، برای مثال تا عالم روحی نشود عالم جسمی / تا مردم پخته نکند خام درایی (سنائی۲ - ۳۰۲)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خام کار
تصویر خام کار
بی تجربه، کارنا آزموده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پاک رای
تصویر پاک رای
کسی که اندیشۀ پاک داشته باشد، پاکیزه رای، برای مثال اگر بخردی سوی توبه گرای / همیشه بود پاک دین پاک رای (فردوسی۲ - ۲۴۸۴)، دانا
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خام درایی
تصویر خام درایی
((دَ))
بیهوده گویی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از خام کاری
تصویر خام کاری
بی تجربگی، برای مثال به عشق اندر، صبوری خام کاری ست / بنای عاشقی بر بی قراری ست (نظامی۲ - ۲۱۲)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خام ریش
تصویر خام ریش
نادان، احمق، کودن، کم خرد، ابله، کم عقل، تاریک مغز، انوک، لاده، کاغه، فغاک، شیشه گردن، گردنگل، خرطبع، خل، چل، دنگ، غتفره، دبنگ، دنگل، نابخرد، کانا، گول، بدخرد، تپنکوز، غمر، کهسله، ریش کاو، سبک رای، بی عقل، کردنگ برای مثال جمع آمد صد هزاران خام ریش / صید او گشته چو او از ابلهیش (مولوی - ۳۷۵)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خامه ای
تصویر خامه ای
Creamily
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از خود رای
تصویر خود رای
Pontificator
دیکشنری فارسی به انگلیسی
самоуверенный человек
دیکشنری فارسی به روسی
самовпевнений
دیکشنری فارسی به اوکراینی
ผู้เทศนาแบบเด็ดขาด
دیکشنری فارسی به تایلندی
อย่างครีม
دیکشنری فارسی به تایلندی